|
سه شنبه 7 تير 1390برچسب:, :: 13:48 :: نويسنده : مریم
جمعه بعد از ظهر بود .یک لحظه حواس مادرم نبود ومن فکر کردم خواهر چهار ماهه ام میتواند پفیلا بخورد اما بعد از چند لحظه شروع کرد به جیغ کشیدن وداشت خفه می شدومادرم اورا به بیمارستان برد وشب به خانه بر نگشتند من خیلی ناراحت وپشیمان بودم به خواطر اینکه دکتر اول آنها را اشتباهی به بخش عفونی فرستاده بود خواهر ومادرم هردو مریض شدند تب شدید داشتند مادرم لرز وگلودرد داشت وخواهرم بالا می آورد،ما شب رادر خانه خاله ام ماندیم تا به مادرم در نگه داری از نسترن (خواهرم)کمک کند ومن کنار دختر خاله ام خوابیدم پدرم برای من ودختر خاله ام سک سک خرید تا خوش حال شویم . حالا نسترن بهتر است ومادر خانه خودمان هستیم ،یک شنبه مامان عزیزوآقاجون به مشهد رفتند هنوز سه شنبه است واین همه اتفاق افتاده. ![]()
پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:, :: 11:34 :: نويسنده : مریم
می خواهید بیشتر من را بشناسید ؟ من یک دختر کوچک هستم که خیلی اوقات بلوز و شلوار راحت می پوشم شنا و شطرنج بلدم وبه کلاس کاراته میروم وتازگی ها صاحب یک خواهر کوچک و شکمو شدم . فعالیت زیادی دارم وپر انرژی هستم ،البته با هوش هم هستم وبیشتر از سنم اطلاعات دارم وعاشق آزمایش کردن هستم .یک معلم خوب هم دارم به اسم خانم رزازان که من را با فضای مجازی آشنا کرد. مامانم عینکی است وبابام چاقالو وقتی به موهایم تل پهن می زنم خوشگل می شوم . ![]()
سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:, :: 13:10 :: نويسنده : مریم
من مریم مشهدی تفرشی ازتهران پایتخت ایران هستم. هدف من از شروع وبلاگ نویسی پیدا کردن دوستان جدید استدر ضمن می خواهم خاطراتم را هم بنویسم. از این که در فضای مجازی بنویسم لذت می برم امید وارم شما هم در گوشی های من را بخوانید و با نظراتتان شادم کنید. ![]() ![]() |